زمینهها و موانع اجتماعی شکل گیری و گسترش جامعه مدنی در ایران از انقلاب مشروطه تا سال 1390 ه.ش
Backgrounds and obstacles of civil society In Iran, since Mashroteh revolution to 2011
انقلاب مشروطیت و رویدادهای آن، سرآغاز تاریخ نوین ایران است. در فاصله سالهای میان این رویداد تا سال 1390، جامعه ما از هر لحاظ دگرگون گشته است. این دگرگونی عمیق اجتماعی آثاری تناقض گون در جامعه برای دستیابی به جامعه مدنی به بار آورده است. از یک سو، زمینههای لازم برای شکل گیری جامعه مدنی را فراهم آورده؛ از سویی دیگر، موانع رشد آن را افزونتر نموده است. در این دوره تاریخی، قوه محرکه اصلی دگرگونیهای اجتماعی عمدتاً دولتها بودهاند. لذا این امر به تداوم و بسط اقتدارگرایی تاریخی- سنتی موجود دولتی کمک کرده است که خود مانعی برای شکل گیری جامعه مدنی است. عوامل خارجی و درآمدهای نفتی، به ویژه از میانه دهه 1340 به بعد، کمک قابل اعتنایی به تسریع این فرآیند نموده است؛ اما از سوی دیگر، دگرگونیهای مذکور زمینههای لازم برای رشد جامعه مدنی را به بار آورده است. رشد اقتصادی، بالا رفتن درآمد ملی و درآمد سرانه را در پی داشت که خود موجب بالا رفتن سطح عمومی زندگی و تحول آن گردید. تغییر ساختار جمعیتی به سود بخش شهرنشین، نسبت به بخش روستایی و ایل نشین، رخ داد. سهم قشرهای جوان جامعه نسبت به سایر گروههای سنی، افزایش چشمگیر یافت. در ترکیب طبقاتی جامعه، افزایش طبقه متوسط نسبت به سایر طبقات اجتماعی، طبقهای که حامل خواست های مدنی است، نیز تحول صورت گرفت. بالا رفتن چشمگیر سواد و آموزش عالی، به خصوص شکسته شدن انحصار سواد از محدوده تَنگ طبقه بالای اجتماعی و تسری آن به سایر طبقات اجتماعی، تحقق یافت. حضور اجتماعی زنان و مطرح شدن این نیمه جامعه به عنوان کنشگران فعال عرصه اجتماعی، گسترش گرفت. در فن آوری های اطلاعاتی در جهان و انتقال آن به درون جامعه و از این طریق گسترش همه جانبه رسانههای همگانی نیز تحول انقلابی صورت پذیرفت. همه دگرگونیهای ذکر شده، از جمله مواردی است که زمینههای لازم برای شکل گیری و رشد جامعه مدنی را فراهم آوردهاند. مقوله جهانی شدن و گسترش ارتباط میان مردم جهان، امری که عمدتاً از مجرای انقلاب اطلاعاتی مقدور گشته است؛ شکل گیری افکار عمومی جهانی و نهادهای مدنی جهانی به این امر کمک کرده است. برخورد با جامعه مدنی را از دو جهت میتوان مورد توجه قرارداد، از سوی دولت و از سوی نخبگان و گروههای اجتماعی. دولت برای دستیابی به اهداف خود که از جمله در سند چشم انداز بیست ساله ملحوظ است، فقط با اتکا به نیروی آحاد جامعه امکان موفقیت دارد؛ جامعه مدنی میتواند الگوی نهادمند همکاری گروههای اجتماعی با دولت و مشارکت آنها در اداره جامعه باشد. سهم درآمدهای نفتی، به طور نسبی، رو به کاهش است؛ در حالی که همزمان نیازهای مالی دولت رو به افزایش میرود. دولت گریزی جزء افزایش سهم درآمدهای مالیاتی، نسبت به درآمدهای نفتی، ندارد. این مهم نیز فقط با مشارکت واقعی گروههای اجتماعی در سرنوشت اجتماعی کشور مقدور است. امری که گذر از مجرای جامعه مدنی انجام آن را تسهیل و کم هزینه میکند. بدین ترتیب دولت از تقویت نهادمند جامعه مدنی و نهادهای آن سود خواهد برد. دیگر آنکه، رشد جامعه مدنی با تکیه به تجربیات تاریخی داخلی، توجه به عقاید و سنتهای عمیق مردم مقدور است؛ ضمن آن که میتوان از نحوه شکل گیری آن در غرب بهره گرفت. جامعه ما باید با حرکت از وضع موجود و نه وضع ایده آل، به وضع مطلوب برسد. امری که ضروری است مورد لحاظ نخبگان جامعه و هواداران جامعه مدنی قرار گیرد. جامعه مدنی، مدینه فاضله جامعه بشری نیست؛ چه آن که این الگوی زندگی اجتماعی از تحقق همه جانبه آرمانهای اساسی انسانی، همچون عدالت، آزادی و سعادت جمعی ناتوان بوده. نقصانهای اجتماعی بنیادین موجود در جوامعی با جامعه مدنی قوام گرفته گواه این ادعا است؛ اما این نوع جامعه، دست کم توانسته است بخشی از این آرمانها را به منصه ظهور رساند. همچنین آنکه در دنیای کنونی و برای جوامع کمتر توسعه یافته، از جمله جامعه ایران، جامعه مدنی میتواند نقطه ثقلی باشد تا جامعه را به مسیر توسعه پایدار و همه جانبه سوق دهد. کلیدواژه: موانع اجتماعی، جامعه مدنی، انقلاب مشروطه ارجاع: سیف الهی، سیف اله، عبداللهی، حسین. (1389) زمینهها و موانع اجتماعی شکل گیری و گسترش جامعه مدنی در ایران از انقلاب مشروطه تا سال 1390 ه.ش، مطالعات توسعه اجتماعی ایران، 2(4): 120-97.