نویسندگان در این مقاله استدلال میکنند که نسبت سربار، یک معیار متداول کارایی در مجلات مدیریت غیرانتفاعی معیار مفیدی برای کارایی نیست. از همین رو نویسندگان کارایی را با سه تکنیک محبوب اندازهگیری میسنجید: سربار و نسبت اداری،SFA و DEA. در حالی که SFA و DEA به طور متوسط سازمانها را یکسان رتبهبندی میکنند، اما در هیچ یک از آنها رتبهبندی تولید شده با اندازه نسبت سربار سازمانها همبستگی معناداری ندارد. یک محدودیت در این مطالعه، عدم توانایی اندازهگیری کارایی واقعی سازمانها است که این امر مانع از آن میشود که انحراف نسبت سربار را در یک امتیاز کارایی واقعی محاسبه شود.
اکثر رویکردهای شناخته شده برای بهرهوری مبتنی بر مرز هستند، زیرا کارایی تقریباً همیشه بر اساس عملکرد نسبی سازمانها اندازهگیری میشود. رویکردهای اندازهگیری کارایی که در مورد نحوه تشکیل این مرز از هم متفاوت هستند (مانند سه معیار موجود در اینجا) را نمیتوان بهراحتی از نظر کمی مقایسه نمود. همچنین محدودیت مشترکی در مطالعات مربوط به مدیریت سازمانهای غیرانتفاعی وجود دارد که به دادههای مالیاتی فدرال متکی هستند، زیرا نمونههای این مقاله شرکتهای وابسته بسیار کوچکی را مستثنا نموده و حذف میکند (که بر اساس اندازه درآمد سنجیده میشوند). سازمانهایی که درآمد ناخالص آنها کمتر از 200.000 دلار و کل داراییهای آنها کمتر از 500.000 دلار است، تنها باید فرم 990-EZ را ثبت نمایند که شامل هزینههای دقیق مورد نیاز تجزیه و تحلیل مورد نظر در این پژوهش نمیشود؛ بنابراین، نمونههای این مقاله شامل شرکتهای وابسته کوچکتر نیست که این یک مشکل آشنا برای تحقیقات غیرانتفاعی است که از دادههای مالیاتی استفاده میکنند.
استنباط آماری با نمرات DEA (تحلیل پوششی دادهها) محاسبه شده از دادههای مالیاتی غیرانتفاعی هنگام ارائه مطالبات کارایی نظری باید نمونه کوچکتر را در نظر بگیرد. نمونهای از رویکردهای طراحی همراه با راهحلهایی برای محدودیت نمونهبرداری در اندازه غیرانتفاعیها را میتوان در کالابرِس و سیرینگ (2018) مشاهده نمود. در این پژوهش استدلال میشود که این نه تنها انحراف آماری رتبهبندیهای نسبت سربار از رتبهبندی DEA و SFA است که نتیجهگیری را نیز هدایت میکند و همچنین انحراف اساسی از هر مفهوم مفیدی از کارایی است، زیرا خروجیها را شامل نمیشود. نویسندگان مقاله حاضر معتقدند مقیاسهای کارایی که شامل خروجیها نمیشوند، معیارهای معتبری برای کارایی نیستند و هنگامی که در استنباط آماری برای ایجاد نظریه سازمانی استفاده میشوند، میتوانند مشکلساز شوند. از همین رو پیشنهاد این پژوهش این است که تحقیقات آینده عملکردهای تولید را بهدقت اندازهگیری نموده و هنگام اندازهگیری کارایی، خروجیها (بازدهی) را لحاظ نمایند. رابطه منفی بین نسبت سربار و معیارهای بهرهوری DEA و SFA، نامناسب بودن نسبت سربار را بهعنوان یک معیار کارایی مورد تأکید قرار میدهد و به بررسی علی بالقوه بیشتری از درجهای که در آن یک نسبت بالای سربار باعث (عدم) کارایی میشود، اشاره دارد. یک طرح تحقیق طولی ممکن است امکان بررسی علی تأثیر افزایش هزینههای سربار بر روی تولید یا کارایی را فراهم میآورد.
کلیدواژه:نسبت اداری، تجزیه و تحلیل پوشش داده، کارایی، نسبت سربار، تجزیه و تحلیل مرز تصادفی.
Cite: Coupet, J., & Berrett, J. L. (2019). Toward a valid approach to nonprofit efficiency measurement. Nonprofit Management and Leadership, 29(3), 299-320.