این مقاله با استفاده از نظریه میدان در مطالعات جامعهشناختی بخش غیرانتفاعی را بررسی میکند. امروزه این نظریه به یک چارچوب مفهومی محبوب در رشته جامعهشناسی تبدیل شده است که هم یک واحد تحلیل و هم مجموعهای از ادعاهای مفهومی راجع به کنش اجتماعی است. به اعتقاد نویسنده مقاله، نظریه میدان در مطالعات بخش غیرانتفاعی بهمثابه چارچوب مفهومی در تبیین کنشهای اجتماعی ارزشمند است.
نویسنده این مقاله معتقد است که مانند سایر نظریات جامعهشناسی، نظریه میدان با داشتن ادبیات غنی به یک رویکرد نظری رایج برای جامعهشناسی بخش غیرانتفاعی تبدیل شده است. با توجه به کاربردهای فزاینده، این مقاله مشخص میکند که چگونه جامعهشناسان بخش غیرانتفاعی نظریه میدان را به کار گرفتهاند. این نظریه بهعنوان یک چارچوب مفهومی جهت دهنده - با توجه به تعاملات سطح متوسط و روابط اجتماعی ساختار یافته - نقطه مقابل ارزشمندی برای ادعاهای تحلیلی غالب در بخش غیرانتفاعی است که در علم اقتصاد، روانشناسی و علوم سیاسی مطرح میشود.
با این وجود، علیرغم این که نظریه میدانی "رویکردی کم و بیش منسجم" را تشکیل میدهد انواع مختلفی از این چارچوب مفهومی وجود دارند: رویکردهای بوردیویی، نهادگرایی جدید و زمینههای اقدام استراتژیک. این سه دیدگاه را باید در تعامل با یکدیگر درک کرد؛ رویکرد بوردیویی اولین نسخه سیستماتیک نظریه میدان را تشکیل میدهد و سپس رویکردهای نهادگرایی و اقدام استراتژیک توسعه یافتهاند. این مقاله نشان میدهد که چگونه وجود این سه رویکرد از نظریه میدان منجر به سه مجموعه تحقیق مجزا در مورد بخش غیرانتفاعی شده است. علاوه بر این، مقاله حاضر به شرح چگونگی تأثیر هر روش بر تحقیقات جامعهشناسی از طریق فرضیات موجود و ادعاهای هنجاری در مورد ماهیت بخش غیرانتفاعی میپردازد. سرانجام، بررسیها نشان میدهد که استفاده جامعهشناسان از این چارچوب مفهومی برای تجزیه و تحلیل بخش غیرانتفاعی در برخی مواقع، تفاوتهای مهم بین تنوع رویکردهای نظریه میدان را مد نظر قرار نمیدهد.
کلیدواژه: نظریه میدان، بخش غیرانتفاعی، کنش اجتماعی
Cite: Barman, E. (2016). Varieties of Field Theory and the Sociology of the Non-profit Sector. Sociology Compass, 10(6), 442–458