موضوع کتاب حاضر بررسی عملکرد سازمانهای مردم نهاد، ساختار آنها و نقشی است که در به مشارکت طلبیدن مردم و شکل دادن رابطه آنها با نظام سیاسی به عهده میگیرند. واکاوی و بررسی سازمانهای مردم نهاد میتواند از زوایای متعددی انجام گیرد. در این کتاب ابعاد اجتماعی و سیاسی عملکرد سازمانهای مردم نهاد مورد توجه قرار گرفته است که از منظر اجتماعی دربرگیرنده توسعه منابع انسانی و اصل مشارکت مدنی است و بعد سیاسی شامل همه آن پوندهایی است که سازمانهای مردم نهاد با دولت و قدرت سیاسی برقرار میکند. این پیوندها بهواسطه ساختارها و کارکردهایی که سازمانهای مردم نهاد دارند نقش اثرگذاری در ورود مردم به روندهای مشارکت سیاسی؛ افزایش میزان سرمایه اجتماعی و اعتماد متقابل میان نظام سیاسی و شهروندان؛ توانمندسازی نظام سیاسی از طریق بر عهده گرفتن بخشی از نقشهای آن: نظارت بر نهاد دولت از طریق تقویت نهادهای مدنی و بالاخره توانمندسازی شهروندان آموزش شهروند و جامعه پذیری سیاسی ایفا میکنند.
نویسنده این کتاب در تلاش برای نشان دادن این امر است که عملکرد سازمانهای مردم نهاد در حوزههای مشارکت سیاسی، سرمایه اجتماعی، جامعه پذیری سیاسی، تکفل فعالیتهای دولت و نظارت برنهادهای حکومتی با چه تسهیلات و موانعی روبروست. آیا سازمانهای مردم نهاد از نظر راهبردی یک عامل کمک کننده و بازیگر نظام سیاسی هستند یا آنکه نقش خنثی و بیطرفی ایفا میکنند و یا آنکه باید آنها را بهعنوان عامل بیثباتی، خطر و تهدیدی برای انسجام نظام سیاسی و اجتماعی تلقی کرد؟ رویکرد کتاب حاضر به چنین مسائلی خوشبینانه است. اینکه میتوان از کارکردهای مثبت و سازنده سازمانهای مردم نهاد در جهت تقویت ثبات و انسجام سیاسی و اجتماعی بهره جست و در عین حال آسیبها با خطرات احتمالی ناشی از فعالیت آن را نیز کنترل نمود. بهعلاوه برخی از الزامات نهادی، اداری و کارکردی در مورد کاهش هزینههای کوچک کردن دولتها، افزایش کارآمدی تصمیم گیری ها و گذار به حکمرانی خوب این رویکرد خوشبینانه را بیش از پیش الزامی میسازد. مسئلهای که میتواند این بهره جستن از عملکرد سازمانهای مردم نهاد را به بلوغ منتهی کند، تحول در نحوه تعامل با سازمانهای مردم نهاد توسط ساختارهای دولت، تغییر در برخی سیاست گذاریهای کلان در رابطه با آنها و تحول در نقش دستگاههای اداری است.