همین که آگاهی مردم و جوامع افزایش یافته و پای قوانین و مقررات مربوط به حقوق بشر به میان آمد، سخن از توانمندسازی نیز قوت گرفت. اصطلاح توانمندسازی در حوزههای مختلف، جامعهشناسی، مدیریت، روانشناسی و حقوقی دارای مفاهیم متفاوت است. در مدیریت اعتقاد بر آن است که باید نیروی محرکه را از برون انسان به درون او منتقل کرد، به او آگاهی و حق انتخاب داد و اهداف کار را برای او روشن ساخت. در روانشناسی آلفرد آدلر مفهوم انگیزه تسلط را به کار برد و منظور از آن تلاشی بوده که افراد برای کسب تسلط در برخورد با جهانشان به کار میبرند. در جامعهشناسی مفهوم توانمند شدن بیشتر در مورد جنبشهای حقوقی (مثلاً حقوق شهروندی، حقوق زنان و حقوق کارگران) به کار میرود. در الهیات منازعات درباره اختیار در مقابل جبر و اقتدار در مقابل تسلیم، نمودی از بحث توانمندسازی است. در حقوق، یکی از رویکردهای تأثیرگذار در حوزه تحلیل اقتصادی حقوق بحث توانمندسازی حقوقی فقرا که به اختصار توانمندسازی حقوقی، نامیده میشود، میباشد. در این رویکرد، از قانون و نظام حقوقی به عنوان ابزاری در راستای توانمندسازی فقرا و رساندن آنها به سطح برابری از پیشرفت با دیگران استفاده میشود. از جمله الزامات حقوقی شهروندان را میتوان در دسترسی به اطلاعات، معاضدت حقوقی، مشارکت، شفافیت و مبارزه با فساد اشاره کرد. هر چه شهروندان بیشتر به اطلاعات دسترسی داشته باشند به همان نسبت به توانمندسازی آنها افزوده میشود. معاضدت حقوقی در معنای موسع خود علاوه بر حق برخورداری از وکیل، موجب تحقق دادرسی منصفانه میشود که همین امر منجر به توانمندسازی شهروندان میشود. مشارکت، افزایش نقش شهروندان در اداره امور و مورد مشورت قرار دادن آنها اشاره میکند که تحقق آن باعث کارآمدی حکومت و تحقق حکمرانی خوب و به تبع آن توانمندسازی شهروندان میشود. کلیدواژه: توانمندسازی، حکمرانی خوب ارجاع: مالزیری، رضا (1397) الزامات حقوقی توانمندسازی شهروندان، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم قضایی و خدمات اداری.